فرهنگ مجازی

منطق خاص شهرهای مجازی

هادی نظری | جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ق.ظ

مقدمه

از مهمترین تحولات دوره ما مسائلی مثل انقلاب اطلاعاتی و دیجیتالی، فن‌آوری ارتباطات، مجازی سازی، خصوصی‌سازی و اقتصاد شبکه‌ای است. در قیاس با تغییرات تکاملی دوره‌های پیشین شهر، سخن از دگرگونی‌های انقلابی آن و شهری اساسا متفاوت از گذشته است. صحبت از جهانی‌شدن و شهرهای چندفرهنگی است، صحبت از بین المللی شدن و جهان وطن‌گرایی است، صحبت از تکثر هویت‌ها، تفکرات ارتباطی جدید و هویت ریزومی است. صحبت از معماری دیجیتال و معماری سیال است، سخن از فرامعماری است در برابر معماری و معماری‌ای واجد اعصاب است به جای کالبد و شهرهایی با بافت الکترونیکی در مقابل بافت کالبدی (عباس زادگان و دیگران، 1392). جایی که به گفته کاستلز تکنولوژی اطلاعات باعث آزادسازی فعالیت‌ها از قید محیط شده است (Castells,1996) و مرزهای سنتی محل کار/ خانه و عمومی/خصوصی را بازتعریف کرده است.

به نظر کاستلز نوع جدیدی از توسعه مبتنی بر اطلاعات شکل گرفته است. این توسعه بر اساس همگرایی حاصل از تعامل میان فناوری اطلاعات و فعالیت‌های مرتبط با پردازش اطلاعات و ایجاد یک نظام تکنولوژیک سازمان یافته به وجود آمده است (Castells,2000). ارتباطات نوین ناشی از این تحولات تکنولوژیکی، انقلابی را در زمینه ارتباط مردم با یکدیگر و مردم با مکان ایجاد کرده است. توسعه بسترهای اطلاعاتی و اثرات جانبی آن‌ها بر زندگی شهری به دگرگونی‌های جدی در زندگی شهری انجامیده‌اند و شاید با کمی اغراق بتوان گفت همه این تحولات باعث ظهور صورت جدیدی از تمدن بر مبنای فناوری اطلاعات شده‌اند که به کلی متفاوت از تمدن مکانیکی پیشین است. چنین پدیده ژرفی می‌تواند به طرق مختلف کیفیت و تعریف زندگی و در مقیاسی کلان تر زندگی شهری و شهر را متأثر سازد و آن را در قالب جدید شهر اطلاعاتی بازتعریف کند. به طور کلی می‌توان گفت «شهر نقطه برخورد و انباشت بسیاری از فعالیت‌های شخصی و گروهی است که خود ریشه در سنن فرهنگی دارد و به وسیله نیروهای اجتماعی و اقتصادی در طی زمان شکل گرفته است» (Moudon,1997).

شهر مجازی

ظرفیت‌های جهان مجازی متأثر از تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی جدید است که جامعه را وارد فضایی کرده است که از آن تعبیر به «جامعه اطلاعاتی» می‌شود. در فضای جدید، دولت الکترونیک و شهر مجازی، دو شکل نهادینه اداره جامعه جدید است که توسط بخش دولتی سازمان‌دهی و سیاستگذاری می‌شود. با این نگاه، در کشورهای توسعه یافته، دولت و شهر صرفاً با تکیه بر مکان و جغرافیای واقعی تعریف نمی‌شوند؛ بلکه، بر اساس فضتی تولید شده در قالب «واقعیت مجازی» نیز معنا پیدا می‌کنند (عاملی، 1384:120).

اولین شهر مجازی در امستردام هلند در سال 1994 شکل گرفت و به سرعت بسیاری از شهرهای اروپایی، آمریکایی و بعضی از شهرهای آسیاسی مثل توکیو و سنگاپور وارد این فضای شهری شدند. طی دهه 1990 کشورهای زیادی بر اساس شرایط جدید جهانی و شکل‌گیری جامعه اطلاعاتی، تلاش کردند تحلیل و جمع‌بندی‌های متمایل به سیاستگزاری و برنامه‌ریزی را در خصوص فرآیندهای اطلاعاتی طراحی کنند (عاملی، 1384:121). در شهر مجازی، خدمات اطلاعاتی بدون هیچ محدودیت زمانی و مکانی انجام می‌شود. مفهوم شهر و دولت مقید به ساعات کار اداری، تبدیل به شهر و دولت 24 ساعته در هفت روز هفته می‌شود و شهروندان در همه ساعات و دقایق روز امکان بهره‌مندی از خدمات دولتی و شهری را خواهند داشت (عاملی، 1384:121).

منطق خاص شهرهای مجازی

منطق خاص شهرهای مجازی تابع و برگرفته از منطق عام فضای مجازی است. در واقع همان منطق عمومی است که با توجه به شرایط خاص فضاهای شهری، تبدیل به مفاهیم و عناصر شهری می‌شود. فهم منطق خاص شهرهای مجازی به ما راهبرد فلسفی و منطقی زبانی را معرفی می‌کند، که چه جنبه‌هایی از شهر، باید مجازی شوند و چه ابعادی از شهر صرفاً به صورت فیزیکی مورد بهره‌برداری قرار گیرند. این منطق، سازه‌های پراکنده شهرسازی مجازی را تبدیل به یک نگاه سیاست شهری مشخص می‌کند (عاملی، 1392:13).

عاملی (1392) به چهار منطق خاص شهرهای مجازی اشاره می‌کند: 1. جهانی شدن شهر و شهری‌شدن جهان به این معنی که شهرهای مجازی از یک سو با مبانی بومی ساخته می‌شوند و از سوی دیگر به دنبال جهانی کردن شهر هستند. 2. توسعه دسترسی‌های شهر: در شهرهای مجازی، شهر نسبت مساوی با همگان برقرار می‌کند و بر «منطق توسعه دسترسی‌های فوری» برای همگان استوار است. منطق توسعه دسترسی‌های فوری برای همگان، مقوله‌های بسیار مهمی مثل طبقه اجتماعی، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و همچنین منطقه‌بندی شهری و هزینه‌های مبتنی بر قدرت و ثروت را متحول می‌سازد. 3. ایجاد نظم ترکیبی تکمیلی بین روندهای واقعی و مجازی شهر به این معنی که ظهور شهرهای مجازی در کنار شهرهای فیزیکی، ترکیب‌ها و تجلی‌های جدیدی از شهر را به وجود آورده است. 4. توسعه انتخاب‌های شهری: با ظهور صنعت همزمان ارتباطات و جهان مجازی، شهروند از امکان شهر کنده شده است و به نوعی با پرواز انسان مواجه هستیم. شهرهای مجازی، شهرهایی به مراتب متنوع‌تر و به لحاظ عرضه امکانات و خدمات متکثرتر هستند (ص 13-16).  به طور کلی شهرهای مجازی با توجه به منطق خاص خود مزایای ویژه‌ای دارند که می‌توان به این موارد اشاره کرد: «1. فراهم آوردن خدمات اینترنت با کیفیت و سرعت بالا برای شهروندان 2. فراهم آوردن محیط آموزشی مادام العمر 3. بهبود کیفیت زندگی مردم 4. ارائه خدمات یک مرحله‌ای به مردم 5. ایجاد فرصت‌های تجاری بیشتر توسط تجارت الکترونیک 6. ارتباط بهتر سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف شهری 7. دسترسی 24 ساعته به خدمات شهری 8. افزایش مشارکت مردم در اداره شهر 9. کاهش ترافیک شهر 10. کاهش آلودگی هوا 11. صرفه جویی در وقت و انرژی 12. کاهش فساد اداری 13. افزایش نظم 14. افزایش سطح آگاهی شهروندان 15. مدیریت و نظارت یکپارچه شهر (مردانی، 1393:2).

اما نکته مهم این است که جدا از ویژگی‌ها و مزایایی شهر مجازی، شهروندان چه جایگاهی در آن دارند. آیا شهروند مجازی صرفاً پذیرای منفعل خدمات مجازی و امکان بهره‌گیری از مزایا و خدماتی را دارد که به بهبود کیفیت زندگی او می‌انجامد یا اینکه با نوعی شهروندسالاری روبرو هستیم؟. آیا در جوامعی مثل ایران که به نوعی با محصور بودن شهروندان در دام نظام‌های بروکراتیک روبرو هستیم، شهر مجازی به منزله بسط این حصار نیست؟ آیا در شهر مجازی ایرانی عقلانیت ارتباطی حاکم است؟ آیا در شهر مجازی ایرانی امکان گفت و گو وجود دارد؟ آیا در جامعه‌ای که هنوز ازبلوغ سیاسی و مدنی کافی برخوردار نیست، شهر مجازی به بسط کنشگری‌های عقلانی و مدنی می‌انجامد؟ یا شهر مجازی شهروندان را کنترل‌پذیر تر می‌کند؟ آیا در طراحی شهرهای مجازی ایرانی چنین امکان‌هایی دیده شده است؟ آیا همانند جهان فیزیکی که کالبد امور بر فلسفه وجودی آن توفق می‌یابد در شهر مجازی نیز چنین است؟

به نظر می‌رسد در نظام حکمرانی مطلوب و سیاست‌های دولت الکترونیک و طراحی شهرهای مجازی باید به مؤلفه‌های اجتماعی و فرهنگی مهمی که در بالا ذکر شد دقت شود.

 

نتیجه‌گیری

جوامع هرچه بیشتر به سمت اطلاعاتی و مجازی شدن همه امور حرکت می‌کنند و می‌توان گفت جامعه‌ای پیشرفته‌تر است که از همه ظرفیت‌های جهان مجازی برای بهبود عملکرد خود در همه زمینه‌ها استفاده کند. امروزه بدون توجه به مجازی و اطلاعاتی شدن شهرها رفع بسیاری از مشکلات از جمله مشکلات زیست محیطی، ترافیک، فساد اداری و ... امکان‌پذیر نیست. به طور کلی می‌توان به نقش مهم و غیرقابل انکار فناوری‌های دیجیتال و مجازی در انجام و روان سازی امور شهرهای امروزی و مدرن اذعان کرد و بر لزوم حرکتی منطقی جهت استفاده بهینه از این فناوری تأکید کرد. توجه به شهروند به عنوان کنشگری فعال نیز مؤلفه مهمی است که در سیاستگذاری شهری باید به آن توجه شود.

 

منابع

عاملی، سعید رضا (1392). منطق شهرهای مجازی و مفهوم کار مجازی: ضرورت طرح جامع شهر مجازی، فصلنامه رسانه، شماره 90

عاملی، سعیدرضا (1384). دوفضایی‌شدن شهر: شهر مجازیضرورت بنیادین برای کلان شهرهای ایران، فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 2و 3

مردانی، علی (1393). شهر مجازی و زندگی مجازی در آن، دومین کنگره بین المللی سازه، معماری و توسعه شهری

عباس زادگان، مصطفی، دانشپور، سید عبدالهادی و قهرمانی، هومن (1392). خوانشی از دگرگونی شهر در عصر اطلاعات و جهانی‌شدن، دوفصلنامه معماری و شهرسازی آرمان‌شهر، شماره 11

Castells, M. (1996). Rise of  the Network Society(Information Age Series). England: Blackwell Published.

Castells, M. (2000). The Contours of the Network Society. Foresight, 2(2), 151-157.

Moudon, A.V. (1997). Urban Morphology as an Emerging Interdisciplinary Field. Urban Morphology, 1(1), 3-10.

 

  • هادی نظری

فضای مجازی و تغییرات ارزشی خانواده

هادی نظری | جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۵:۱۲ ب.ظ

امروزه جهان جدیدی شکل گرفته که کانون مرکزی آن تحولات ارتباطی و اطلاعاتی است. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده‌اند که همگرایی فناوری‌های ارتباطی و تجدید ساختار نظام سرمایه‌داری در دهه‌های اخیر ما را وارد عصر تازه‌ای کرده است. دانیل بل آن را جامعه‌صنعتی، کاستلز، جامعه شبکه‌ای و تادائو سائو آن را جامعه اطلاعاتی نامیده است. جامعه اطلاعاتی را جامعه‌ای می‌دانند که در آن دسترسی به اطلاعات، افزایش یافته و اطلاعات اهمیت زیادی در زندگی روزمره پیدا کرده است و سبب تغییراتی در ساختارهای جوامع شده است.

اقتصاد جهانی مبتی بر اطلاعات، توسعه فناوری‌های دیجیتالی و فشردگی زمان و مکان از ویژگی‌های این عصر است. موتور محرکه این تحولات، انقلاب و انفجار اطلاعات و تحولات پرشتاب علمی و فناورانه بوده است. در این فرایند، ابتدا رایانه‌ها به جامعه راه می‌یابند و سپس رایانه‌های شخصی به منازل و حوزه‌های خصوصی افراد و خانواده‌ها وارد می‌شوند و بزرگراه اطلاعات را از وسط منازل عبور می‌دهند. وصل شدن رایانه‌ها به خطوط تلفن همراه و دسترسی آسان و نسبتا کم هزینه به اینترنت و از طرفی رشد فزاینده گوشی‌های هوشمند و اینترنت همراه، افراد را به اطلاعات انبوه جهانی متصل ساخته و این همه، جنبه‌های مختلف زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. حال نکته مهم این این است که این تحولات ساختاری و تکنولوژیک و به عبارتی دوفضایی شدن جهان، نهاد خانواده را با چه تغییرات ارزشی مواجه کرده است.

خانواده اساسی‌ترین و نخستین نهاد اجتماعی است که اعضای آن با برقراری ارتباط با یکدیگر و انجام کار و فعالیت مشترک هدف مشترکی را دنبال می‌کنند. از جمله مهمترین این اهداف انتقال ارزش‌ها به نسل‌های بعد است که از راههای مختلفی انجام می‌شود. اما امروزه حضور رسانه‌های جمعی در میان خانواده‌ها، نظام ارزشی آنان را تحت تأثیر قرار داده و موجب تغییراتی در رفتار افراد شده است. امروزه ابزراهای ارتباطی افراد را به خود مشغول کرده و آنها را از تعامل در فضای واقعی با دیگران باز می‌دارند. در واقع امروزه جهان اجتماعی به دو بخش تقسیم شده است: یکی جهان واقعی و دیگری جهان مجازی که نحوه‌ی ارتباط در این دو جهان نیز متفاوت است (عاملی، 2:1390).

در طول دو سده اخیر خانواده ایرانی در جریان نوسازی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور تغییرات اساسی یافته است. تغییرات خانواده در ایران در زندگی روزمره بازتاب یافته و روان‌شناسان، علمای علوم تربیتی، مورخان و جامعه‌شناسان نیز به آن توجه کرده‌اند که حاصل آن اصلاح نظام مفهومی در شناسایی تحولات اجتماعی ایران بوده است (آزاد ارمکی، 3:1386). نهاد خانواده از قدیم تا عصر حاضر به لحاظ ساختاری و کارکردی اعتبار داشته و دارد. افراد در این نهاد ضمن حفظ نسل، وظیفه تربیت فرزندان، مراقبت و حمایت از بزرگسالان و حفظ میراث فرهنگی و دینی را به عهده دارند. شاید بتوان گفت تا حدودی هر نوع تغییری در جامعه ایرانی ریشه در خانواده دارد. اصلی ترین تغییرات نظام اجتماعی ایرانی، یا به واسطه خانواده محقق شده یا اینکه جهت‌گیری آن معطوف به خانواده است. با نگاهی به تاریخ ایران به این مفهوم بهتر پی می بریم. از طرف دیگر، خانواده نیز بیشتر از دیگر نهادهای اجتماعی متأثر از جریان تغییرات جامعه است. منشأ اصلی در توجه به مطالعه خانواده به اهمیت این نهاد اجتماعی در ایران و ضرورت تحلیل جامعه‌شناختی ایرانی باز می‌گردد (آزاد ارمکی، 4:1386).  با ظهور تکنولوژی های نوین ارتباطی و دوفضایی شدن جهان، خانواده ایرانی نیز دچار تحول و دگرگونی‌های اساسی شده و مسائل مهمی از جمله تعارض ارزش های سنتی و مدرن را به وجود آورده است.

 

 

به دنبال برقراری ارتباط در دنیای مجازی افراد در معرض منابع اطلاعاتی فراوانی قرار می‌گیرند، الگوها و عناصر فرهنگی را از طریق رسانه‌های مختلف دریافت می‌کنند. رسانه‌ها به طور مستقیم در اینکه مردم چه چیزهایی را ارزش بدانند و چه باورهایی داشته باشند و در مقابل چه چیزهایی را بی‌ارزش بدانند و چه مسائلی را کنار بگذارند، تأثیر گذارند؛ به این معنا که در کنار والدین، نهادهای دینی، آموزشی و گروه همسالان، رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری باورها و ارزشهای افراد و جامعه دارند و هر چه قلمروی استفاده از رسانه‌ها بیشتر شود، نقش و تأثیر آنها نیز بیشتر می‌شود. فضای مجازی به عنوان یکی از رسانه‌های رایج امروزی علاوه بر اینکه مرجع تأمین بسیاری از نیازهای فرهنگی و اجتماعی اعضای خود است، این امکان را برای اعضا فراهم می‌کند که همزمان با انجام سایر فعالیت‌های اجتماعی از طریق رایانه یا تلفن همراه، فعالیت خود را در این جوامع مجازی نیز پیگیری کنند. امروزه جوانان بر اثر برخورد با انواع تکنولوژی که فرهنگ و ارزشهای خاص خود را به همراه دارند، در معرض انتخاب نظام‌های ارزشی گوناگونی قرار گرفته‌اند. به عبارت دیگر با گسترش دسترسی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و استفاده فزاینده جوانان از رسانه‌های نوین، تغییر نظام ارزشی آنان به یک دغدغه تبدیل شده است.

فضای مجازی برای کاربران این امکان را فراهم می کند که به دور از هرگونه واهمه‌ای به بیان آزادانه عقاید دینی خود پرداخته و از عقاید دیگران نیز با خبر شوند. از آنجا که هویت کاربران برای مخاطبانشان نامعلوم است، مخاطبان ناچارند در برابر عقاید مخالفانشان تساهل نشان دهند. در نتیجه، فضای مجازی اینترنت یکی از بهترین فضاهایی است که می توان از آن برای طرح منطقی باورها و نگرش‌های دینی و مهمتر از آن، احیای دین و معنویت استفاده کرد. بنابراین وسایل ارتباط جمعی به دلیل امکان ایجاد ارتباط سریع بین افراد زمینه تغییرات آنی و موقتی در وقایع و دگرگونی های اجتماعی را فراهم می آورند. این وسایل، معرفی کننده الگوها، نقش ها، دیدگاهها و شیوه روآوری به سبک های زندگی هستند که ممکن است مردم از راه دیگر هرگز به آنها دسترسی پیدا نکنند. طبقه جوان نیز از طریق تبلیغات رسانه های گروهی، مطالبی درباره نقش های آینده خود فرا می گیرند. تغییرات هنجارها و ارزش های اجتماعی به سرعت در رسانه های گروهی بازتاب می یابد و ممکن است مردم، آنها را به آسانی بپذیرند (ساروخانی و بابایی فرد، 337:1391).

به گفته عاملی (1391) مهمترین تغییری که به دنبال ظهور صنعت همزمان ارتباطات و شکل‌گیری جهان مجازی رخ داده است، دوفضایی شدن خانواده است. این تغییر بنیادین، فرد را به صورت نامرئی در ارتباط با جهان دیگری قرار می‌دهد و حوزه خارج از خانه را در خانواده گسترده می کند. در این روند سه تغییر مهم ار تباطی به وجود می‌آید:

الف) تغییر در فضای تعامل و ارتباطات اجتماعی خارج از خانه: در واقع در گذشته، ارتباط با خارج از خانه مستلزم خروج از خانه و پیوندهای ارتباطی اجتماعی حضوری بود. ولی ظهور هان مجازی و قدرتمند شدن این جهان، اعضای خانواده را در خانه با فضاهای متنوع و متکثری مرتبط کرده است.

ب) تغییر در امکان دسترسی به خارج از خانه: امکان دسترسی به محیط‌های متکثر خارج از خانه، به صورت لحظه‌ای و همزمان خواهد بود. زمان انتقال در فضای مجازی به سرعت نور نزدیک می‌شود و در برنامه اینترنت 2، سرعتی معادل صد مگابایت در ثاینه امکان پذیر می‌شود. در سال 2037، انجام 38 تریلیون عملیات ریاضی در یک ثانیه امکان پذیر می‌شود. بنابراین فرد در یک دقیقه می تواند به چند فضای متفاوت اخلاقی و ارزشی متفاوت منتقل شود.

ج) تغییر در خودیابی فردی: این سوأل مطرح است که وقتی فردی فقط در محیط خانواده زندگی می‌‌کند و هیچ نوع پیوند متفاوتی با خارج از خانه از طریق فضای مجازی برقرار نمی‌کند، چه تلقی از خود دارد و هویت خود را چگونه می‌یابد. فرد در این روند چقدر خود را عضو خانواده می‌یابد و چقدر منابع مجازی خارج از خانه حس فردی و خانوادگی او را تحت الشعاع قرار می دهد (ص 161).

بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران  از جمله تحقیق احمدزاده کرمانی و قاسمی (1392) به طور کلی می‌توان گفت ارزش‌های سنتی چون تأکید بر اقتدار خانواده، اهمیت خانواده، احترام شدید به والدین، حمایت های شدید خانواده از فرزندان، اطاعت بی‌چون و چرای فزندان از خانواده،  در مقابل ارزش‌های عقلانی چون تأکید بر آزادی فرزندان در تصمیم گیری، آزادی روابط فرزندان، فردگرایی شدید، عدم تأکید بر اقتدار والدین و... تساهل در ارزش‌ها، قرار دارد و  استفاده از اینترنت خانواده‌ها به خصوص جوانان را به سوی ارزش های عقلانی تر حرکت داده و گرایش آنها به ارزش های سنتی کمتر کرده است.

 

منابع

احمدزاده کرمانی، ر و قاسمی. ط (1392) بررسی نقش اینترنت بر ارزش‌های خانواده (مطالعه موردی: جوانان نطقه 15 تهران). فصلنامه مطالعات رسانه‌ای، شماره 23.

آزاد ارمکی، ت (1386). «جامعه‌شناسی خانواده ایرانی». چاپ اول، تهران: انشارات سمت

ساروخانی، ب و بابایی‌فرد (1391). اینترنت، جهانی‌شدن و هویت فرهنگی جوانان در ایران، چالش‌ها و فرصت‌ها، تهران: نشر دیدار

عاملی، س (1390). «مطالعات جهانی شدن؛ دوفضایی‌شدنها و دو جهانی شدنها، تهران: انتشارات سمت.

 

  • هادی نظری

فضای مجازی و رفع تبعیض اجتماعی

هادی نظری | جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۱ ق.ظ

جهان امروز جهانی است که جامعه انسانی را با دو جهان موازی روبرو کرده است: جهان اول؛ جهان واقعی و جهان دوم؛ جهان مجازی است. جهان اول جهانی است که در آن زندگی و فعالیت اجتماعی عینی جریان دارد. جهان دوم جهانی است که انسان ها را در موجهه با واقعیت‌های مجازی قرار می‌دهد. در جهان مجازی، انسان با سرزمینی بی‌مرز و چندفرهنگی و در عین حال برخوردار از فضای واحد مواجه است (عاملی، 144:1382). همین فضای دوم به خاطر خصلت‌های بنیادین حاکم بر آن فضایی را فرآهم آورده که گروه‌های در حاشیه و ستمدیده، امکانی برای توانمندسازی و مشارکت فعال خود پیدا کنند. یکی از گروه‌های که همواره از تبعیض و نابرابری رنج برده‌اند، زنان در همه جوامع هستند. به عبارتی اینترنت و فضای وب یکی از مؤلفه‌های اصلی شکل‌گیری و بازنمایی هویت زنان در جوامع جدید است که به نوعی برای زنان فرصت بیانگری فراهم می‌آورد تا بتوانند استعدادها، مهارت‌ها و دیدگاه‌های خود را به جامعه عرضه کنند و تصویر جدیدی از هویت جنسیتی خودشان نشان دهند و توانمندی‌های اجتماعی، سیاسی واقتصادی خود را نشان دهند.

«توانمندسازی زنان به این معنی است که آن‌ها بر شرم بی‌مورد خود فائق آیند، کردار و گفتارشان حاکی از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر باشد، قادر به ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خویشتن باشند، به استعدادها و محدودیت‌های درونی خویش آگاه باشند، قدرت رویارویی با دشواری‌ها را داشته باشند و در رفع آن‌ها بکوشند، از اهداف مورد نظر و توان عملی ساختن آن شناختی دقیق داشته باشند، از توانایی و قابلیت نیل به هدف‌های خویش برخوردار باشند و بالاخره با افزایش توانمندی قادر به دست‌یابی به اهداف مورد نظر خود شوند» (فرخی، 76:1376).

اینترنت فضایی را ایجاد می‌کند که زنان فارغ از آنچه در عرف و نظام اجتماعی شرم و حیا تلقی می‌شود و ترس از گفتن برخی از حرف‌ها، بتوانند در جهت علایق و سلایق خود عمل کنند. اما باید در نظر داشت که اینترنت و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی تنها فرصت را ایجاد می‌کنند و آنچه اهمیت دارد، توانایی ومهارت لازم زنان در استفاده از این فرصت است. می‌توان گفت زنان با مجموعه این مهارت ها توانا می شوند و از فرصت های به دست آمده فناروی اطلاعات و ارتباطات استفاده می‌کنند. مجموعه مهارت ها می‌تواند آن ها را توانمند کند تا از رسانه های اجتماعی و مشارکتی بر بستر اینترنت برای رسیدن به هدف هایش که می تواند مشارکت در نظام اجتماعی را به دنبال داشته باشد، سودجویند (منتظر قائم و کاسه‌گر، 47:1394).

توانمندسازی زنان یعنی این که آنها باید به سطحی از توسعه فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواسته‌های خود را بدهد. توانمندسازی تلاشی است برای ارتقا سطح اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی زنان. توانمندسازی زنان نیازمند آموزش و توسعه جنسیتی است. یکی از اهداف توسعه جنسیتی توانمندسازی است و به معنای افزایش شناخت-خودآگاهی-قابلیت اعتماد و گسترش آزادی انتخاب زنان توسط خودشان است (قلی‌پور، رحیمیان، 30:1388).

توجه به مسئله تبعیض جنسیتی و کمک گرفتن از رسانه‌ها برای توانمندسازی در زمینه‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... از مسائل مهمی است که می‌بایست مورد توجه جدی قرار بگیرد. بی توجهی به اینکه زنان بیش از نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند، می‌تواند تبعات جبران ناپذیری داشته باشد. حذف یا حضور کمرنگ نیمی از جمعیت جامعه می تواند از سرعت توسعه جامعه بکاهد و پیشرفت و هم‌گامی با توسعه جهانی را با مانع مواجه کند.

رسانه‌ها، فن‌آوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی اشکال جدیدی از ارتباطات را بوجود می‌آورند که زنان را قادر به فروپاشیدن موقعیت اجتماعی بسته‌ای که غالبا در آن محصورند، می‌سازند. همچنین فرصت‌های نوینی برای اشتغال زنان در مشاغل فراهم می‌آورند که مستلزم مهارت‌های جدید است. زنان می‌توانند از طریق رسانه‌ها و فن‌آوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی به حقوق و آزادی‌های مشروع خود دست یایند. این رسانه‌ها و فن‌آوری‌ها به زنان امکان می‌دهد تا آزادی بیان داشته باشند و مسائل خویش را بیان نمایند و با زنان دیگر و گروه‌هایی که برای آزادی زنان فعالیت می‌کنند ارتباط برقرار نمایند و از این طریق، اهداف آزادی طلبانه خویش را پیگیری نمایند. هر چند سیاست‌های محکمی لازم است تا این رسانه‌ها و فن‌آوری‌ها بتوانند تأثیر مثبتی بر زندگی زنان بگذارند (صراف، 1386).

توانمندسازی اجتماعی با مقوله‌هایی مانند مبارزه با خشونت علیه زنان، رفع تبعیض علیه زنان، آموزش و پرورش و تحصیل برای زنان، دفاع از حقوق و آزادی‌های زنان، ارتباط با دنیای خارج از خانه، عضویت در گروه‌های اجتماعی، بهداشت و سلامت برای زنان و تغییر دیدگاه سنتی در مورد زنان، سنجیده می‌شود. توانمندسازی اقتصادی با مقوله‌های ماند اشتغال و درآمدزایی زنان، افزایش ثروت زنان، ارتقای شغلی زنان، مدیریت منابع مالی، تملک و اختیار زنان نسبت به دارایی‌های خود و استقلال زنان، سنجیده می‌شود. توانمندسازی سیاسی با مقوله‌هایی مانند راه یافتن به دستگاه سیاسی حکومت، حضور فعال زنان در عرصه‌های سیاسی مانند انتخابات و راهپیمایی، حضور زنان در پست‌های تصمیم‌گیری دولتی، دسترسی به اطلاعات سیاسی و آگاهی زنان از حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود، سنجید می‌شود (خواجه دهدشتی، 21:1392).

فن‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی، یک فرصت طلایی را به‌وجود آورده‌اند که زنان، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه بتوانند همتای مردان به توسعه و توانمندسازی خود دست یابند. امروزه زنان در سراسر دنیا، فن‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی را در جهت اهداف جنبش‌های خود به کار می‌گیرند.

بر اساس تجربه سازمان بین المللی کار، زمانی که راه‌های توانمندسازی محدود است، دسترسی روزافزون آنها به اطلاعات، سودمندترین گزینه است (هافکین و تارگارت، 83:1383). هر چند در کشورهای در حال توسعه این وضعیت در مورد مردان نیز صادق است، اما زنان به دلیل محدودیت‌هایی که از پیش در جوامعشان وجود داشته، بیش از مردان می‌توانند از این فن‌آوری‌ها سود ببرند.

فن‌آوری‌های جدید راه نجاتی است که زنان کشورهای در حال توسعه را قادر می‌سازد تا وارد عرصه کارزار برای توانمندشدن در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شوند.  شرلی مالکوم از انجمن آمریکایی پیشبرد علم، دلایل خوبی برای ضرورت تضمین دسترسی به زنان و فن‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی ارائه نموده‌است. وی مطرح می‌کند که زنان به آموزش و فن‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی برای دستیابی به تبیین بهتر در خصوص راهبردهای توسعه، امکانات قابل توجهی را در اختیارمان قرار داده‌اند. اگر از این امکانات به همراه درک گسترده‌تر از قدرت دانش، به طور خردمندانه‌ای استفاده شود، توانایی زیادی برای تبدیل نظرات و حرف‌ها به عمل، بوجود خواهد آمد و برنامه‌های آموزشی به طرح‌هایی در مقیاس بزرگ اما پاسخگو در سطح محلی تبدیل خواهند شد... ما باید ابزار و امکانات توسعه، مانند ارتباطات و اطلاعات را برای زنان فراهم کنیم، زیرا جهان ما به این امر نیازمند و وابسته است (هافکین و تارگارت، 18:1383).

به منظور تحول نسبت‌های جنسیتی در بخش‌ فن‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی و رسیدن به برابری جنسیتی هرچه بیشتر در این بخش، مذاکرات سیاسی افراد و سازمان‌ها برقرار گشته است. جنبش بین المللی زنان به منظور سروسامان دادن به وضع تحصیلی زنان، خصوصا در بین کشورهای درحال توسعه با استفاده از فن‌‌آوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی و مزیت‌های آن در بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته است. نتیجه این اقدام این است که زنان بیش از گذشته از فن آوری های استفاده می کنند. همچنین آنها منابع مناسبی را با استفاده از فن آوری ها تاسیس کرده اند، که تنها روی مسائل مربوط به زنان متمرکز است. با استفاده کاملا مطلوب ا این فناوری ها و شبکه های اطلاع رسانی، سازمان های مربوط به زنان در حال افزایش قدرت همگانی زنان هستند (راثی تهرانی، 1388).

سس هاملینگ، محقق هلندی، در گزارش توسعه جهانی ارتباطات، معتقد است: فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی، اشکال جدیدی از ارتباطات را به وجود می آورند که زنان را قادر به فروپاشیدن موقعیت اجتماعی بسته ای که غالبا در آ محصورند، می سازد. همچنین موقعیت های نوینی برای اشتغال زنان در مشاغلی فراهم می‌آورد که مستلزم مهارت‌های جدید است. هر چند متذکر می شود که سیاست های محکمی لازم است تا این فن آوری ها بتواند تاثیر مثبتی بر زندگی زنان بگذارد (احمدنیا، 1383).

فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی به شکل منحصر به فردی در امر توانمندسازی زنان در کشورهای در حال توسعه موثر و در پایان دادن به انزوای اطلاعاتی آنها مفید است. در شرای انزوا، زنان به منابع محلی و سنتی اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به ویژه به پدران و همسران خود، وابسته هستند. استفاده زنان از فن آوری ها می تواند انزوای جغرافیایی آنها را از بین برده و باعث افزایش تعامل، شبکه سازی، مبادله اطلاعات و تهیه و تنظیم راهبردهای مشترک، جهت دستیابی به علایقشان گردد (هافکین و تاگارت، 14:1383).

فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی، ظرفیت های بالقوه و عظیمی در سوادآموزی و افزایش سطح تحصیلات در بین زنان در کشورهای در حال توسعه دارند. تقویت و پیشرفت هرچه بیشتر فن آوری ها م تواند به کاهش شکاف و نابرابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کمک شایانی کند. امروزه نیاز به مداخله هر چه بیشتر زنان در امر توسعه و استفاده آنها از فن آوری ها احساس می شود، نه فقط به خاطر توسعه فردی، بلکه برای ایجاد محیطی دارای ویژگی های برابر حنسیتی (راثی تهرانی، 1388).

فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی با در اختیار گذاشتن اطلاعات می توانند برای زنان یک عامل ایجاد قدرت باشند، علاوه بر این، می تواند باعث افزایش مشارکت زنان در فرایند تصمیم گیری در زندگی شخصی و اجتماعی خود شوند. فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی باعث گسترش زمینه های مستقیمی می شود که زنان می توانند از آن طریق در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود مشارکت کنند.

زنان می توانند از طریق فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی به حقوق و آزادی های مشروع خود دست یابند. این فناوری ها به زنان امکان می دهد تا آزادی بیان داشته باشند و مسائل خویش را بیان نمایند و با زنان دیگر و گروه‌هایی که برای آزادی زنان فعالیت می کنند، ارتباط برقرار نمایند و از این طریق، اهداف آزادی طلبانه خویش را پیگیری نمایند. ارتباط از طریق ایمیل و اینترنت، راهبردی است که زنان آفریقایی برگزیده‌اند تا از طریق آن در جهت احقاق حقوق زنان فعالیت نمایند و این انتخاب به دلیل فضای نامحدود و غیرقابل کنترلی است که فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی فراهم کرده‌اند (اچیینگ، 2000).

در یک جمع‌بندی کلی در مورد نقشی که فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی در توانمندسازی زنان دارند، می توان به نتیجه پزوهش کابررا-بالزا، مدیر برنامه ریزی ارتباطات موسسه بین المللی غیردولتی در مانیل اشاره کرد. وی براساس یک طرح پژوهشی درباره استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی توسط سازمان های زنان در آسیا و اقیانوسیه، به این نتیجه رسیده است که گروهای زنان با بهره گیری از امکانات این گونه فناوری ها، توانسته اند در زمینه های زیر به موفقیت هایی دست یابند:

  • انجام تحقیق و دستیابی به اخبار و اطلاعات
  • بهبود مهارت ها و معلومات شخصی و سازمانی
  • پیگیری و مشارکت در برنامه های زنان در مقیاس جهانی
  • انتشار اطلاعات و محصولات و مطالب تبلیغاتی
  • کسب شناخت در زمینه عوامل موثر بر توسعه در سطوح محلی و منطقه ای
  • تبادل اطلاعات و تجربیات
  • تنظیم و هماهنگی فعالیت ها هم در کشور و هم در خارج از کشور
  • مشارکت در جامعه مدنی و اجتماعات محلی
  • شناسایی مرتبطین جدید و گسترش شرکای توسعه
  • ارئه درخواست برای حمایت های مالی و فنی (احمدنیا، 1383).

زنان ایرانی نیز می توانند با بهره گیری بیشتر از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به توانمندسازی دست یابند. بیش از هر چیز زنان ایرانی با استفاده از این فناوری های می توانند به رشد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود کمک کنند. زنان می تواند با بهره گیری از فناوریها نسبت به جریاناتی که در اطرافشان و در جامعه محل زندگیشان می افتد، واقف گردند و با به اشتراک گذاشتن اطلاعات خود با دیگر زنان، به رشد و توانمندسازی، دست یابند. همچنین زنان می توانند با بهره گیری از این فناوری ها، از لحاظ اقتصادی نیز برای خود و جامعه مفید باشند. زنان ایرانی می توانند در کنار وظایف خانه داری و پرورش کودکان، از طریق فناوری ها با دنیای خارج از خانه در تماس باشند و در برخی از فعالیته های اقتصادی که می توان از درون خانه آنها را به انجام رساند مشارکت جویند.

 

منابع

عاملی، سعیدرضا (1382). دو جهانی‌شدنها و جامعه جهانی اضطراب، نامه علوم اجتماعی، شماره 21

فرخی، طاهره (1376). نقش زنان در توسعه پایدار: تواناسازی زنان، مجله اقتصاد، تعاون و کشاورزی، شماره 74.

منتظرقائم، مهدی و شعبان‌کاسه‌گر، مونا (1394). فضای سایبر و توانمندسازی زنان در ایران، فصلنامه رسانه های نوین، شماره 3.

قلی‌پور، آرین و اشرف رحیمیان (1388). رابطه عوامل اقتصادی، فرهنگی و آموزشی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 40.

خواجه دهدشتی، زینب (1392) نقش بهره‌مندی از رسانه‌ها در توانمندسازی زنان، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی.

هافکین، نانسی و تاگارت، نانسی (1383). تحلیلی بر جنسیت و فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه، ترجمه حسین شعبانعلی فمی و امیرحسین علی بیگی، تهران: دانشگاه الزهرا.

راثی تهرانی، حبیب (1388). فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و مسئله جنسیت در کشورهای در حال توسعه، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره 21

احمدنیا، شیرین (1383). جایگاه زنان در جامعه اطلاعاتی، فصلنامه فرزانه، شماره 1

Ochieng, Ruth Ojiambo(1:::), The Empowerment of Women Through The

Internet: The African Women Experience, ISIS-WICCE Peresented on International

  1. ¢s Day, 2TH March 1:::, At The International Telecommunication Union.

Geneva

 

 

 

 

  • هادی نظری

فضای مجازی و کلیشه‌های سیستمی

هادی نظری | جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷ ق.ظ

امروزه فضای مجازی به عنوان فضای دوم به بخش مهمی از زندگی روزمره انسان‌ها تبدیل شده است. ظهور جهان جدید یعنی جهان مجازی بسیاری از روندها، نگرشها، و ظرفیتهای امروزی و آینده جهان را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. این جهان در واقع به موازات و گاه مسلط بر جهان واقعی ترسیم می‌شود و عینیت واقعی می‌یابد. این دو جهان از یک رابطه انعکاس هندسی برخوردارند و دادوستدهای بی‌شماری بین این دو جهان جریان دارد (عاملی، 1390، ص 3). جهان اول با ویژگی‌های جغرافیا داشتن، برخورداری از نظام سیاسی مبتنی بر دولت ملت، طبیعی صنعتی بودن، محسوس بودن و معطوف به احساس قدیم‌تر بودن، از جهان دوم قابل تمایز است. جهان دوم با ویژگی‌هایی مثل بی‌مکانی، فرازمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت- ملت‌ها، برخورداری از معرفت شناسی تغییر شکل یافته پسامدرن، دسترسی پذیری همزمان، روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی جدید، نسبتاً از جهان اول جدا می‌شود (عاملی، 1390، ص 4).

جهان دوم فضای تولید و بازتولید مفاهیم و مقوله‌های بسیاری از جمله کلیشه‌ها، تفکرات قالبی و رفتارهای مجازی خاصی است. کلیشه‌سازی فرآیند دائمی و ضروری ذهن انسان است زیرا جهان پیرامون ما بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آن است که بتوانیم به تنهایی نسبت به تمام مسائل، اتفاقات و شگفتی‌هایش اطلاعات کسب کنیم. همه ما به طور روزانه با حجم زیادی از اطلاعات طبقه‌بندی شده مواجه می‌شویم که حاصل دیده‌ها و شنیده‌های دیگران است. اریک ژویان روان‌پزشک و مدیر پروژه‌های ارتباطی دانشگاه هاروارد معتقد است، همه انسان‌ها نیاز دارند در ذهن خود طرح‌واره‌ها و تصاویری را نسبت به اشیاء ، افراد و حتی موقعیت‌های جغرافیایی گوناگون ترسیم کنند، این کار کمک می‌کند تا افراد احساس کنند در زمینه‌های مختلف قابلیت سخنرانی و نظردهی دارند و جهان اطراف خود را به خوبی می‌شناسند. با توجه به آن که عمده اطلاعات لازم برای خلق این طرح‌ها و تصاویر در هر فرد از طریق رسانه‌ها به دست می‌آید، بنابراین طبیعی است که ذهن ما مرتب در دام کلیشه‌های رسانه‌ها بیفتد (پاک سرشت، 1393). به این ترتیب می‌توان گفت فضای مجازی به عنوان یک ابرمرجع ذهنی، نگرشی  و نگاه کلیشه‌ای به جهان است. کلیشه‌های جنسیتی، قومی و فرهنگی هر روزه در فضای مجازی توسط کاربران تولید و بازتولید می‌شود. اما سوالی که می‌توان مطرح کرد این است که خصلت‌های فضای مجازی و ویژگی‌های پلتفرمی فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی باعث ایجاد چه نوع کلیشه‌های سیستمی و رفتارهای تکراری و قالبی می‌شود؟

اینستاگرام، فیس بوک، لینکدین، آمازون، اوبر و گوگل تنها نمونه‌هایی از پلتفرم‌های بین المللی مجسوب می‌شوند. در فضای مجازی اینترنت کشورمان هم می‌توانیم از آپارات، دیجی کالا، بلاگفا، دیوار، باما، شیپور، و نیز اسنپ، تپ سی،کلوپ، و کافه بازار به عنوان مثال‌های خوبی از پلتفرم‌های پر مخاطب نام ببریم. همه این پلتفرم‌ها به نوعی زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده‌اند و می‌توان گفت نظم خاصی را بر زندگی ما تحمیل کرده‌اند. اگرچه این پلتفرم‌ها باعث توسعه اجتماعی و ارتباطی ما شده و کنشگری مضاعفی در اختیار کاربران قرار داده است ولی از سویی خصلت‌های بنیادین و ویژگی‌های خاص هرکدام از این پلتفرم‌ها کاربران را به سمت سوی خاصی سوق می‌دهند و باعث تولید رفتارهای تکراری و کلیشه‌ای خاصی از سوی کاربران می‌شود.

قالب پلتفرم‌ها هر کدام می‌توانند بر بعدی از کنشگری کاربران تمرکز کنند و رفتارهای کاربران را سمت و سو دهند. مثلا کاربران اینستاگرام و قالب تصویر محور این اپلیکشن باعث ظهور نوع خاصی از رفتارها می‌شود. امروز خوداظهاری ایرانیان به وسیله تصویر و عکس در اینستاگرام بسیار فراگیر است. رشد روزافزون اینستاگرام که در اصل مبتنی بر ارسال و به اشتراک‌گذاری عکس و ویدئو است، نشانه جذابیت رسانه‌های اجتماعی تصویری و افزایش علاقمندی کاربران آنها محسوب می‌شود (هلبرگ، 2015). اینستاگرام در کنار تلگرام- به بخش مهمی از زندگی ایرانیان در فضای مجازی تبدیل شده است. دولتمردان، چهره‌های سرشناس و شهروندان عادی همگی نماهایی از خود و زندگی روزمره‌شان را در این پلتفرم به اشتراک می‌گذارند. اینستاگرام در ایران تنها عرصه بازنمایی زندگی شخصی نیست، بلکه به محلی برای بیان دیدگاه‌های سیاسی، مذهبی و پیگیری کسب و کار تجاری و انجام تبلیغات و فروش و بازراریابی تبدیل شده است (حسنی و کلانتری، 1396). بنابراین این قابلیت اینستاگرام است که ما را به خوداظهاری و نمایش هویت آنلاین سوق داده است.

یکی از ویژگی‌هایی که اینستاگرام را از سایر پلتفرم‌ها متمایز می‌کند این است که این رسانه در اصل تنها برای استفاده از طریق تلفن همراه پدید آمد و پس از آن با وب سازگار شد. سهولت کاربرد دوربین‌های تلفن همراه با پیش‌فرض اساسی اینستاگرام که شامل ثبت و ضبط لحظه‌های زندگی روزمره و به اشتراک‌گذاری آن با دیگران است، انطباق دارد (هلبرگ، 2015). پیوند شخصی دائمی با تلفن همراه و فراگیری گسترده‌تر اجتماعی آن، بیانگر تغییر جهت تعامل انسان با رسانه‌ها است که نوع جدیدی از تجربه انسان فناوری را در زیست-جهان وی پدید می‌آورد که با رسانه‌های مکان محور سنتی از جمله تلفن ثابت متفاوت است. تلفن همراه دوربین‌دار علاوه بر اینکه با نیای خود یعنی تلفن ثابت تفاوت‌های اساسی دارد، حتی می‌توان مدعی شد که ثبت و ضبط لحظه‌ها، اشخاص، مکان و رویدادها از طریق تلفن همراه با دوربین دیجیتال نیز تفاوت‌های زیادی دارد که مهمترین این تفاوت امکان به اشتراک‌گذاری دیداری آنی زندگی روزمره هم با افرادی است که با آنها روابط صمیمانه داریم- و در دایره خویشاندان و اعضای گروه‌های کوچک قرار نمی‌گیرند- و هم افراد کاملاً بیگانه که اتصال با آنها به واسطه شبکه‌ای شدن روابط آنلاین به وقوع پیوسته است (حسنی و کلانتری، 1396، ص 29). این تحولات که بخش زیادی از آنها در شبکه اجتماعی اینستاگرام متبلور شده‌اند، روال‌های زندگی روزمره ما را با الگوها و هنجارهای جدیدی مواجه کرده‌اند که بخشی از آن به واسطه کارکردهای معماری اینستاگرام و ابزارهای تعامل با فناوری و با کاربران دیگر شکل گرفته است؛ نتیجه این پیامدها تجربیات، کلیشه‌ها و رفتارهای تکراری کاربران در جهان رسانه‌ای آنها است. پیام رسان واتساپ نیز با قابلیت‌های چون امکان گذاشتن وضعیت و تماس‌های صوتی و تصویری نیز باعث شکل‌گیری رفتارهایی از جمله خوداظهاری و افشاگری از طریق پروفایل و وضعیت کاربران می‌شود. حتی پلتفرمی نظیر گوگل با تعریف الگوریتم‌های خاصی براساس جستجوی کاربران، آنها را به سمت موضوعات خاص هدایت می‌کند که این قابلیت در پلتفرمی نظیر اینستاگرام نیز وجود دارد.

به هر حال فارغ از کلیشه‌های رفتاری، نگرشی و فرهنگی که در جهان اول وجود و در فضای مجازی در گستره‌ای بزرگتر بازتولید می‌شود، خود این پلتفرم‌ها با امکانات و قالب پلتفرمی خاص خود به رفتارها، الگوها و کلیشه‌های خاص خود جهت می‌دهند.

 

منابع

حسنی، ح و کلانتری، ع. (1396). تحلیل پدیدارشناختی تجربه زیسته کاربران شبکه اجتماعی تصویری اینستاگرام در ایران، مطالعات فرهنگ- ارتباطات: زمستان 1396، سال هجدهم، ش 72

عاملی، س. (1390)، مطالعات جهانی شدن؛ دوفضایی شدنها و دو جهانی شدنها، تهران: سمت

پاک سرشت, ر. (1393)، آیا رسانه ها متهمان درجه اول کلیشه سازی هستند؟. تهران. دستیابی در 17 آبان 1398 http://www.shafaqna.com/persian/medias/item/74958.

Hellberg, Maria (2015). Visual Brand Communication on Instagram: A Study on Consumer Engagement: Master Thesis. Department of Marketing: Hanken School of Economics:https://helda.helsinki.fi/bitstream/handle/10138/156026/hellberg.pdf?sequence=4

  • هادی نظری

فضای مجازی، تغییرات فرهنگی و خانواده ایرانی

هادی نظری | جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۰ ق.ظ

پرسش اصلی این مطلب این است که با توجه به رشد سریع تکنولوژی‌های ارتباطی، شکل‌گیری فضا در کنار مکان و روند‌های محلی شدن و فراملی‌شدن و گسترش فضای مجازی چه تصویری می‌شود از جامعه ایران ارائه داد؟ و مشخصاً راجع به تغییرات خانواده ایرانی  بر اساس دو مفهوم منزل و خانه بحث می‌کنیم.

یشرفت تکنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی مانند اینترنت در زندگی بشر سهم بسزایی داشته است، بطوریکه نمی‌توان تغییرات بنیادین ناشی از ظهور این تکنولوژ‌ی‌ها را در عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی نادیده گرفت. بدون شک اینترنت و فضای بیکران مجازی، ارتباطات میان افراد را نسبت به گذشته بسیار تسهیل کرده و به افراد این امکان را می‌دهد تا تجربیاتی جدید و روابطی متفاوت را تجربه کنند (کوثری و دیگران، 89:1387). تغییراتی که به واسطه ابداع تکنولوژی اینترنت در ارتباطات بین فردی و نهادی ایجاد شده است، درک انسان‌ها را از زندگی و جامعه تغییر داده است. بر همین اساس ما با یک «چرخش پارادایمی» مواجهیم، چرخش از زندگی در «جعبه‌های کوچک» به زندگی در «جوامعع شبکه‌ای» (ولمن و همپتون، 1999). (ادامه دارد)

  • هادی نظری

ریشه‌ها و زمینه‌های تحولات فرهنگی ایران معاصر

هادی نظری | جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ ق.ظ

تغییر و تحول بخشی از خصوصیات جوامع و فرهنگ‌های مختلف است. حتی جوامع به اصطلاح ایستا و ابتدایی گذشته هم حدی از تغییرات را پذیرا بودند و اینگونه نبود که به طور مطلق ایستا باشند. تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی جوامع تا امروز ادامه داشته و پرشتاب به سوی آینده در حال تغییر است. جامعه و فرهنگ ایران نیز از گذشته شاهد این تغییر و تحولات بوده است. ایران به عنوان یک کانون تمدنی کهن در گذشته یکی از خاستگاههای فرهنگی بوده است که تا کیلومترها دور از جغرافیای خود را تغذیه فرهنگی کرده است. از سوی دیگر جامعه و تمدن ایرانی همواره از سایر فرهنگ‌ها تأثیر پذیرفته و تبادلات فرهنگی‌اش یکطرفه نبوده است. اما با رسیدن مدرنیته غربی تعادل و داد و ستد فرهنگی شکل دیگری به خود گرفت و مدرنیته با کنده شدن از خاستگاه جغرافیایی خود می‌رفت که جهانی شود. در عصر قاجار به طور جدی با مدرنیته غربی روبرو شدیم و می‌توان گفت دوره نوینی از تاریخ ایران شکل گرفت. 

مدرنیته، هویت و فرهنگ ایرانی

واکنش ایرانیان در برابر مدرنیته و فرهنگ غرب و معانی و مفاهیم جدیدِ ظهور یافته متفاوت بود به‌طوری‌که منازعه معنایی بر سر «غرب» تاکنون ادامه دارد و گفتمان‌های مختلف، معناهای متفاوتی از آن به دست داده‌اند. این منازعه خود در منازعه کلان‌تری به نام نزاع سنت و مدرنیته، ساخت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر را شکل داده است. در این منازعه معنایی گفتمان‌های هویتی در رویارویی با غرب هرکدام با مرکزیت بخشیدن به یک دسته از عناصر و مؤلفه‌ها و به حاشیه راندن برخی عناصر و مؤلفه‌های دیگر، به مفصل‌بندی هویت‌های کانونی و حاشیه‌ای پرداخته‌اند که حاصل این فرایند ساخت مرزهای هویتی اصلی و خلق یک «غیریت» در برابر آن بود. بنابراین می‌‌توان گفت غرب و فرهنگ غربی یکی از مناقشه‌انگیز‌ترین مفاهیم در تاریخ معاصر کشورمان بوده است. طوری که «غرب در دوره‌های متقدم قاجار به‌مثابه شر رمز پردازی شده بود، ولی در دوره‌های میانی و متأخر قاجار به این رمز پردازی وزن کمتری داده شد. بر اساس این تغییر در وزن دهی، دو نوع روایت اصلی در جامعه شکل گرفت: سنت‌گرا و تجددگرا. برحسب اینکه کدام‌یک از این دو گروه، قدرت اجتماعی بیشتری داشته و کنترل ابزار نمادین را در اختیار داشته‌اند، یکی از دو سازه فرهنگی در جامعه مسلط شده است».(آزاد ارمکی و نبوی 1392، ص26).  در ادامه حکومت پهلوی با توجه به کنترل ابزارهای نمادین درصدد تثبیت معنایی از غرب به‌مثابه «ایده‌آل‌آآم» برآمد و سیاست تجددگرایی را در پیش گرفت. به این ترتیب «روایت اروپامحورانه از مدرنیته توسط بسیاری از نخبگان و روشنفکران و حکومت اقتدارگرای پهلوی پذیرفته شد. در همین راستا تلاش حکومت پهلوی چنین بود که باسیاستی آمرانه و خشونت‌بار و بی‌اعتنا به سنت و بافت بومی و فرهنگی جامعه، مدرن شدن به شیوه غربی را به‌سرعت در جامعه ایران محقق کند. این خط‌مشی سیاسی، ضد خود را درون خود می‌آفریند و جریان‌هایی پدید می‎آید که می‌خواهند نظراً و عملاً جایگزینی برای سیاست مدرنیزاسیونِ حکومت بیابند» (میرسپاسی، 1393، ص7). ازجمله این جریان‌ها گفتمان اسلام انقلابی بود که به‌طورجدی با قیام 15 خرداد آغاز و در بهمن 57 به پیروزی رسید. با پیروزی انقلاب قدرت تفسیر و معنا دهی این گفتمان به محیط پیرامون شدت بیشتری یافت و با به حاشیه راندن گفتمان‌های رقیب درصدد تثبیت معناهای موردنظر خود برآمد. گفتمان انقلاب اسلامی در یک فرایند غیریت‌ساز مهم‌ترین «غیر» خود را غرب تعریف کرد و به طرد این «دیگری» پرداخت.

با عنایت به مطالب گفته شده رویارویی با مدرنیته و فرهنگ غربی و نحوه مواجه ایرانیان با این سازه فرهنگی است که ساخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را شکل داده است. بنابراین آنچه مهم است این است که «دیگری غربی» در خلق مرزهای نمادین، هویتی و فرهنگی ما نقش بسزایی دارد. 

پس رویارویی با مدرنیته و سیاست مواجه (عامل قدرت) دو عامل اساسی در تغییرات فرهنگی دوره معاصر است. این رویارویی خود عوامل دیگری چون شهرنشینی، انتقال تکنولوژی، مهاجرت نخبگان، صنعتی شدن، آموزش مدرن و ... را باعث شده و سیاست مواجه نیز اگر توافقی باشد روند تغییرات به سمت مدرنیزاسیون را سرعت بخشیده و اگر تخالفی باشد به رویارویی با فرهنگ غرب انجامیده، که نمود آن را می‌توان در سیاست فرهنگی کشور مشاهده کرد.

جمع بندی

ریشه یابی تغییرات فرهنگی معاصر و چگونگی تحول آن بسیار پیچیده است که در این مقاله کوتاه نمی‌گنجد، ولی چنانچه ذکر شد رویارویی با مدرنیته و دسترسی به گفتمان‌های مدرن بود که سنت و فرهنگ ایران را دچار تکانه‌های شدیدی کرد. این رویارویی خود باعث تحولات ارزشی در جامعه شد و هر تحولی به نوبه خود تحول دیگری را رقم می‌زد. یکی از برجسته‌ترین صاحبنظران حوزه جامعه‌شناسی فرهنگ «رونالد اینگلهارت» است که به دنبال شناسایی ماهیت دگرگونی‌های فرهنگی، علت و پیامدهای آن است. در ایران بسیاری از مطالعات تغییرات فرهنگی متأثر از «اینگلهارت» و کارهای اوست. اینگلهارت اذعان می‌کند که انقلاب صنعتی جریانی از تغییرات را با خود آورد و شکل نوینی به فرهنگ‌های مغرب زمین بخشید (اینگلهارت، 1373). به همین سیاق می‌شود گفت رویارویی با مدرنیته در جامعه ایران شکل جدیدی به جامعه ایران بخشید.

منابع

 آزاد ارمکی، تقی و نبوی، سید حسین (1392). نخستین صورت سازه فرهنگی «غرب» و «تجدد» در ایران معاصر، مسائل اجتماعی ایران، سال چهارم، شماره 1، صفحه 7-31.

اینگلهارت، رونالد (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی (مریم وتر، مترجم). تهران: کویر

میرسپاسی، علی (1393). تأملی در مدرنیته ایرانی؛ بحثی دربارۀ گفتمان‌های روشنفکری و سیاست مدرنیزاسیون در ایران (جلال توکلیان، مترجم). چاپ اول، تهران: ثالث.

 

  • هادی نظری